مىگويند: شما در عصر فضا و اتم زندگى مىكنيد آنگاه بر كسى اشك مىريزد كه صدها سال پيش در گذشته است وبر مزارهايى سفر مىنماييد كه چيزى جز صخره و سنگ نمىباشد؟!
در پاسخ مىگوئيم:«چنانكه گفتهاند: «بعد زمان» را در «ابديت» اثرى نيست ابديت را در ماوراى زمان ـ در عرصهاى برتر از زمان ـ حكومت است ابديت هميشگى است. جاودانان رهبران بزرگ بشريت به ابديت تعلق دارند، از اينرو قرنها نيز در طول حيات معنوى آنان، مفهوم متداول خود را از دست مىدهند(1)
حسين بن على (عليه السلام) از زمره جاودانان از رهبران بزرگ بشريت است سخن از وى سخن از تاريخ نيست سخن روز است. سخن از ابديت است سخن از هميشگى خروشان و شكوفا و پر فروز است.
اين زنده جاويد نزديك چهارده قرن ـ به حساب تاريخ ـ پس از مرگ جسمانيش همچنان امروز نيز بر دلها حكومت مىكند و هنوز پرتو وجودش نه تنها در حيات ما بلكه در حيات جهان معاصر ودر عصر فضا و اتم «حوادث بى نظير» ايجاد مىكند وبه صورت يكى از «شور انگيزترين حماسههاى تاريخ بشريت» در آمده و همه ساله نيرومندترين امواج احساسات ميليونها انسان را در اطراف خود بر مىانگيزد و مراسمى پرشورتر و هيجان انگيزتر ازهر مراسم ديگر به وجود مىآورد .
راستى چرا به اين حادثه تاريخى ـ كه شايد در تاريخ مشابه فراوان دارد ـ اهيمت داده مىشود؟ ! چرا مراسم بزرگداشت اين خاطره هر سال پرشكوهتر و پرهيجانتر از سال پيش برگزار مىگردد؟ اين همه تعظيم و تكريم و سپاس اين همه سوز و گداز پس از چهارده قرن، آخر براى چيست؟ آن را چه معنائى است؟!
حقيقت اين است كه اين زنده جاويد پس از قرنها، همچنان بر قلبهاى انسانهاى آزاده قدرتمندانه حكومت مىكند ودر جامعه «موج معنوى» ايجاد مىنمايد. حتى هنوز هم به طور عميق يك قدرت محرك معنوى ويك نيروى كنترل اجتماعى بزرگ به شمار مىرود.
اما از زيارت زيارتگاههاى مقدس هرگز سنگها و صخرهها هدف و غايت نمىباشند چه اگر غرض خود آنها مىبود همين كوهها سر به فلك كشيدهانسان را از مشقت سفر و طى راههاى طولانى بى نياز مىساخت پس مقصود بالذات صاحب مزار است وبزرگ داشتن سنگها به جهت شرف انتساب به صاحبان آن مزارها است مانند محترم داشتن جلد قرآن كريم وسنگها و آجرهائى كه خانه كعبه ومسجد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) وساير اماكن مقدس از آنها ساخته شده است .
الان مىبينيم كه دولتها و ملتها در حفظ مقبرههاى شخصيتهاى بزرگ خويش مىكوشند وبه دور آنها هاله تقديس مىكشند.
در تاريخ نوشتهاند هنگامى كه سر مبارك حسين (عليه السلام) را به نزد يزيد آوردند وى در مجلس شراب حضور داشت اتفاقا قاصدى از طرف پادشاه روم به مجلس يزيد بار يافت وسر مبارك حسين (عليه السلام) را درمقابل يزيد مشاهده كرد و چون دانست كه آن سر مبارك به حسين (عليه السلام) تعلق دارد عمل يزيد را به شدت نكوهش نمود و گفت اى يزيد داستان «كليساى حافر» را شنيدهاى؟ گفت چگونه است؟ رومى گفت: در پيش ما مكانى است كه گويند خر عيسى از آنجا گذر كرده است در آنجا كليسائى بنا نهادهاند كه نام آن به سم خر عيسى منسوب بوده و به كنيسه حافر «سم» شهرت دارد ما هر سال به زيارت آنجا مىرويم و نذورات خود را به آنجا اهدا مىكنيم. روى اين حساب اى يزيد من گواهى مىدهم كه تو خطا كارى و از راه راست به دورى! يزيد خشمگين شد و به كشتن قاصد فرمان داد رومى به سوى سر نازنين حسين (عليه السلام) رفت و آن را بوسيد و شهادتين برزبان جارى كرد و سپس او را گرفتند و بر در قصر به دار كشيدند.(2)
زيارت، ارتباط روحى زائر با صاحب قبر است زائر قبر ابا عبد الله الحسين (عليه السلام) با آن حضرت تجديد بيعت مىنمايد و لذا ائمه اطهار عليهم السلام با توصيه و ترغيب به زيارت سالار شهيدان اين نهضت مقدس را براى هميشه زنده و جاويد نگهداشتهاند البته زيارت همه امامان مورد تأكيد است ولى رواياتى كه در ترغيب وتشويق زيارت امام حسين (عليه السلام) رسيده فوق العاده زياد است امامان بااين توصيهها در صدد آن بودند كه شيعيان پيوستگى عملى با اهداف آن بزرگوار داشته باشند. امام سجاد (عليه السلام) كه خود چندين بار مخفيانه به زيارت سالار شهيدان رفته در گفتار خويش نيز سفارش زيادى به زيارت امام حسين (عليه السلام) داشته است.
«ابو حمزه ثمالى» گويد: از امام سجاد (عليه السلام) در مورد زيارت امام حسين (عليه السلام) پرسيدم، حضرت فرمود:
«زُره كل يوم فان لم تقدر فكل جمعة فان لم تقدر فكل شهر فمن لم يزره فقد استخف بحق رسول الله (صلى الله عليه و آله)(3) «هر روز آن حضرت را زيارت كن، اگر نمىتوانى هفتهاى يك بار، اگر نمىتوانى ماهى يكبار، پس كسى كه اصلا آن حضرت را زيارت نكند، درحقيقت حريم رسول الله را خفيف شمرده است».
ولى مهمتر از سوگوارى و زيارت آشنايى به مكتب امام حسين و شهداى كربلا و پيوستگى عملى به اهداف بلند آن بزرگوار است. مهم پاك بودن و پاك زيستن و درست انديشيدن و تأسى عملى به او است.
پی نوشتها :
1- ديباچهاى بر رهبرى: ص .330
2- به نقل: علامه مغنيه شيعه وعاشورا: ترجمه، ص 59 ـ .58
3- كامل الزيارات: ابن قولويه.
برچسب ها :